میم


حتی نمیخواهم برای نوشته هایم رمز بگذارم تا مبادا روزی این ها را بخواهی و به من بخندی

نه مطمئنم هیچ وقت آن روز نمیرسد

چون تو انقدر در عشق زهره غرق شده ای که که دیگر نیازی نداری مانند آن روزهاییی که با من بود تمام وقتت را در نت بگذرانی که تا با ل های دیگر آشنا شوی

میدانم حتی آمدن این زهره به پس از زمان جداییمان هم بر نمیگردد

زهره خیلی وقت بود که در زندگی تو بود حتی همان موقع که با من بودی

میدانم تمام حرفهایی که در گوشه من زمزمه میکردی با هزار برابر چاشنی اضافه به او میگویی

همه را خوب میدانم

یعنی آنقدر که عاشق اویی عاشق من بودی ؟

یادم میاید آخرین باری که باهم حرف زدیم یک ماه پیش بود

میگفتی نیاز به تنهایی داری و میخواهی تا سالها تنها باشی

حرف های خوبی برای راحتی از من زدی

اما فقط برایت دعا میکنم زهره دل تو را نشکند همانطور که تو دل مرا شکستی

دعا میکنم زهره بی نهایت عاشقت باشد اما نه آنطور که تو ادعای عشق مرا داشتی و نه آنطور که من دوستت داشتم

عاشقتم باشد همان عشقی که آرزویش را داشتی و بخاطرش کل دنیا را گشتی تا زهره را پیدا کنی

خانوم نون یا میم خوب میدانم به همه گفته ای تورا میم صدا کنند تا یاد نون گفتنای من نیفتی و حالت بد نشود

شایدم این حرف ها خیال باطل است و تو اصلا یادت نمیاید که یک نفر با تمام وجودش فریاد میزد نون و تو بی اعتنا به احساسش و بنا به عادت همیشگی میگفتی جان


نظرات 1 + ارسال نظر
پرستو شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:53 ق.ظ

سلام خانمی وبتودوستدارم ادامه بده خاطراتو بنویس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد