چشمانم میخندد

چند شبه که شادی مهمانم لبانم شده به خاطر یک دوست ... الان بیشتر از هر وقت دیگه میدونم کیا رو

باید دوست داشته باشم . واسش دعا میکنم که بخاطر تمام لحظه هایی که تو این 3 سال کنارم بود و حتی

با تمام بدی های من بازم تو این پریشون حالیم کمکم کرد ، لب هاش همیشه بخنده و زندگیش پر از شادی باشه .

خیلی سخته برام داره ازم دور میشه ولی خیلی ممنونش چون اون بهم دوست داشتن حقیقی رو یاد داد با روح

بزرگش .

اعتراف میکنم این روزا خیلی فکرمو مشغول کرده ... اما قسم خوردم و باید پاش بمونم متاسفانه

تا ببینم زمان چی میخواد ...

قسم خوردم ازت فاصله بگیرم تا همیشه برام عزیز بمونی منو ببخش

اصلا تو شرایطی نیستم که یک رابطه جدید شروع کنم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
پوک،پرازاعتماد... پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:56 ب.ظ http://sarabesiyaheman.blogfa.com

گاهی وقتا واسه همیشه موندن باید رفت...
صبورباش عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد