تیک تاک ...
عقربه های ساعت هم با عشقمان دشمنی داشتند ...
همچنان میرفتند بی وقفه ...
میخواستند زودتر دوشنبه هایمان را از ما بگیرند
میدانم دیگر واژه ی دوشنبه برایت بی معنیست ...
هم برای تو ....
شاید هم برای من ...
اما من هنوز به یاد تو دوشنبه هایمان فروغ میخوانم
گه گاهی که دلم شیطنت میکند
آنقدر میخوانم که تا به آنجا میرسم که فروغ میگوید
همه میدانند
همه میدانند
که من و تو از آن روزنه ی سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه ی بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه میترسند
همه میترسند،اما من و تو
به چراغ و آب و آیینه پیوستیم
و نترسیدیم ...
باز دوشنبه است و دلم به آن روزا پر کشید
روزهایی که فقظ من بودم و تو
و عطر تن هایمان
بوسه هایمان همراه با شرمی دخترانه
و هم آغوشیمان در نیمکت های یک کلاس
فقط من و تو
و عشق
وعشق
و عشق
چه عجب بانوو...
روبه راهی؟؟؟
bad nistam . mese hamishe faghat dare migzare . omidvaram rahio ke entekhab kardam dobare vasam bonbast nashe .
هوایی شدم!
هوایی برای چه ؟
هوایی عشق از دست رفته ام
سعی کن بانو باید بتونی...
سلام
عشق جدید پیدا کردی.
eshgh faghat ye bar to zendegie adam etefagh miofte , va hamishe ham khateratesh zendast ,
chera porsidi parastoo jan ?
گلم جواب کامنتی که به پوپک دادی فک کردم باکسی اشنا شدی.
منظورم از راه یک مسیر جدید تو زندگیمه .